آنه شرلی با موهای قرمز

من انه شرلی دل نوشته هایم را به دست بادسپردم....

به قـــولِ حسین پناهی
این آینده ,کدام بود که بهترین روزهای عمر را حرامِ دیدارش کردم؟

به قـــولِ پروفسور حسابی:
یکی از دانشجویان پروفسور حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
پروفسور جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند


 

کاش میشد گوشه ایمی نوشتم
خدایا خیلی خسته ام” ، فردا صبح بیدارم نکن
!!!
 
 

کاش آدم ها يکم جرات داشتن
گوشي رو برميداشتن و زنگ ميزدن و ميگفتن :
ببين ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هيچ چيز ديگه اي هم زنگ نزدم

نوشته شده در جمعه 7 مهر 1391برچسب:شعر های زیبا,متن های احساسی,دست نوشته های عاشقانه,,عکس های عاشقانه زیبا,عاشقانه های زیبا,,ساعت 22:25 توسط انه شرلی| |


Power By: LoxBlog.Com